اولین رستوران نیروانا
طلا خانمم سلام عزیز دلم حالا دیگه داری به 2 ماهگی نزدیک میشی واسه خودت خانومی شدی و کلی مهارت کسب کردی. عزیز دلم هفته گذشته با خاله ها رفتیم رستوران ایتالیایی ژوانی . خوب شما تو ماشین خوابیدی و بعد من شیرتو دادم البته واست شیر هم دوشیده بودم و تا غذای ما رو بیارن شما آروم بودی و بعد دوست داشتی راه بری و خلاصه کلی ناآروم بودی بابایی گفت من نگهش میدارم شما شامتون رو بخورین اما بابایی روزه بود و من دلم نیومد و نگهت داشتم و بعد دادیم دست دوست خاله و شام خوردیم اما اصلا به من مزه نداد. اینم بعد از رستوران که دیگه گل سرتو در اوردم. تو رستوران هم آروم بودی طوریکه یه خانمی به به خانم دیگه اش گفت چقدر آرومه و بعد شما ...