نیروانای طلای من فردا میاد پیشم
نیروانای عزیزم مامانی خوشگله تا چند ساعت دیگه من میرم بیمارستان و فردا صبح زود به امید خدا تو به این دنیا پا میگذاری و با قدمهای خودت امید رو تو دل من و بابایی زنده میکنی. دختر گلم حس میکنم امروز خیلی با خودت خلوت کردی حس میکنی تو هم داری با دل مامان حرفاتو می زنی و ازش خداحافظی میکنی . میدونی آخه میگن شیرین ترین وامن ترین جای دنیا تو دل ماماناست/ عزیزم اما من بهت قول میدم اینجا هم واست خوب باشه امن باشه و من و بابایی سعی می کنیم تو رو در آرامش بزرگ کنیم. دختر گلم نیروانای مهربونم ازت ممنونم تو خیلی صبور و خانم بودی و من عاشقانه دوستت دارم . هیچوقت به مامانی استرس ندادی مثلا اینکه یه روز تکون نخوری و مامانت بترسه و بره سریع س...