واکسن دو ماهگی و بلند کردن سر
نیروانا خوشمزه حبه قند من واکسن دو ماهگیت هم زدیم. عزیز دلم هردومون گریه کردیم. صبح روز شنبه بیدار شدم و قطره استامینوفن رو بهت دادم و بعدش همراه بابایی رفتیم مرکز بهداشت و قد و وزن تو رو انجام دادن و بعد خوابوندمت و قطره فلج اطفال رو تو دهنت ریختن و تو به ما می خندیدی بعد یه امپول بهت زدن و جیعت رفت هوا و من بغلت کردم و خانومه گفت یه دونه دیگه امپول داره یادم نبود هپاتیت هم هست و دوباره تو گریه کردی بغض کردم و بابا هم اشک تو چشاش جمع شد بردیمت خونه و بهت شیر دادم خوابیدی و دو ساعت بعد بیدار شدی و بنای گریه گذاشتی پاتو تکون می دادی و گریه ات می گرفت. کلی دلم می سوخت برات کمپرس آب سرد گذاشتم اما بازم جیغ میزدی می خواستم بهت شیر بدم ا...