نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

حـــبه قـنــد

خنده ی تو در 37 روزگی

1393/4/17 0:55
نویسنده : مامان حبه قند
500 بازدید
اشتراک گذاری

نیروانا جان دخترک ماهم

امشب یه خنده طولانی صدا دار برامون کردی البته تو خلسه و رویا بودی و کلی من و باباییت ذوق کردیم.

چند شبه دوباره برنامه خوابت بهم خورده و تا 5 صبح بیداری تو رو هم رو بالشت میذاریم گریه می کنی و دوست داری بغلت کنیم خیلی هم موافق کریر نیستی و کلا دوست داری تو بغل تکون بخوری. حالا از امروز تمرین کردم و رو پا تو رو خوابوندم.

دخترکم خیلی دوستت دارم روزها رو با تو می گذرونم هر چند همه ی وقتم برای تو میره اما دوست دارم. این از بی تجربگی منه.

دیشب تو نمی خوابیدی و بابایی خوابید و من و تو بیدار بودیم همه کاری کردم که بخوابی روی پا ، تکونت دادم بغلت کردم و ... اما نخوابیدی . بعد بالا اوری تو بردم اتاقت که لباست رو عوض کنم نور که اومد تو اتاقت رنگی رنگی های اتاقت برات جالب بود تو رو بردم رو تخت و زنبور موزیکالت رو گذاشتم جلو ت و موزیک می زد . تو با چشم دنبالش میکردی و می خندیدی دست و پا می زدی و کلی ذوق زده بودی.

عزیز دلم ازت فیلم گرفتم بعدا خواهی دید.

این روزهام فقط به فکر اینم که تو در آسایش باشی. همیشه خوب و سالم باش عزیزم.

پسندها (2)

نظرات (3)

شیما مامان شاهین کوچولو
17 تیر 93 1:14
قربونش بشم ... بچه ها همینن ذیگه... یه حبه قند، شیرینو دوست داشتنی کم کم داره هوشیارتر میشه دخملمون
مامان حبه قند
پاسخ
اره دیکه بزرگ تر و هوشیار ترو مرسی عزیزم.
نگار
18 تیر 93 16:45
عزیزم ایشالا همیشه بخندی که خستگیه مامانت دربره
مامان حبه قند
پاسخ
وای آره بخدا دختر نازم.
مامان راضی
20 تیر 93 15:33
فدای این خنده ی نازت بشممممممممممم ای جونممممممممممممممممممممممممم
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی خاله راضی