نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

حـــبه قـنــد

نیروانا و خواب

1393/4/30 22:51
نویسنده : مامان حبه قند
1,490 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم سلام عزیزم این روزها کنار تو بودن برای من زیباترین اتفاقه . عزیزترینم روزهام با دیدن روی ماه تو شروع میشه و شبا روی ماه تو رو می بینم و میخوابم.

عزیزم  خانومم حسابی بغلی شدی و این رو مدیون بابای مهربونتون هستیم البته هر دفغه دوست داری یه مدلی بخوابی اما واقعا بغل کردنت سخته و من با باباییت گفتم که دیگه باید نیروانا رو روی پا بخوابونیم چون وقتی وزنش بره بالا دیگه نمی تونیم بغلش کنیم. حالا تو گریه میکنی و ما داریم این سختی رو می کشیم که تو رو عادت بدیم.کلا هر دفعه یه مدلی یه دفعه سر شونه آرومی یه دفعه رو به جلو یه دفعه روی دست و کلا قلقت هنوز دست ما نیومده .

این روزها وقتی باهات حرف می زنم به من می خندی اینگار من رو می شناسی میخندی و با تابلو و لوستر میخندی. گاهی تو خواب میخندی و نفس های تند تند می زنی و گاهی لب ور می چینی و گریه می کنی.

وقتی بیداری باسنتو سفت میکنی و پاهاتو حائل قرار میدی و چرخ می زنی واقعا تعجب می کنم نی نی به اندازه ی تو نباید این کارها رو بکنه!!!!

وقتی بلندت می کنیم پاهاتو روی دلمون سفت میکنی و ذوق می کنی . سعی می کنم هر روز ازت فیلم داشته باشم عزیزم.

مامانی هنوز خوابت منظم نشده و گاهی تا 6 صبح بیداری مامانی وقتی میخواد خوابت بگیره چشماتو بزور باز میکنی . عزیزم گاهی 2 و یا 3 می خوابی و باز 6 صبح بیدار میشی و صبحها هم 2 ساعت تو خواب زور میزنی و میخوای خودتو چنگ بزنی که پی پی کنی.

عزیزم می بوسمت و همیشه سلامتیت رو ارزو دارم.

یه شب با بابایی رفتیم بستنی بخوریم که این لباستو پوشیدیم و کلی ذوق کردیم دخترمون حالا دیگه شکل دخترا شده.

وقتی با مامانت داری میخندی و دوستی می کنی.

 

پسندها (4)

نظرات (9)

مهزاد مامان عرفان
30 تیر 93 23:39
سلام سلام سلام خاله جون. تو ماشالله چه جیگری هستی. عروس من میشی؟
مامان حبه قند
پاسخ
پخاله دختر ما میخواد درس بخونه.
مامان مهنا
31 تیر 93 12:36
نيروانا خانوم چه ناز شده ماشااللهمهناي منم دقيقا همين عادت هارو داره يه مصيبتيه خوابوندنشولي خوب شيرين و به يادموندنيه اين روزها
مامان حبه قند
پاسخ
پس همه این وروجک ها اینطورین؟
نگار
1 مرداد 93 12:45
چه خنده نازی کرده بهت ماشالا...دختر منم صبحها زور میزنه و بیدار میشه
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی عزیزم. آخی من اینقدر دلم واسش می سوزه که اینطوری زور میزنه توخواب.
مامان علی کوچولو
2 مرداد 93 10:53
ماشالله خیلی خوشمل شده ,نگران خوابشم نباش به مرور زمان بهتر میشه
مامان حبه قند
پاسخ
انشاله که بهتر باشه واله دیشب تا 6 صبح بیدار بودیم.
مامان مهرسا
2 مرداد 93 23:10
خاله قربونت بره دلم ضعف رفت می خوام بغلت کنم بچلونمت عزیزم
مامان حبه قند
پاسخ
خاله مرسی که اینهمه مهربونی.
مامان راضی
3 مرداد 93 16:02
مامان حبه قند
پاسخ
خوبی دوستم.
مامان مائده
3 مرداد 93 17:42
اي جاااااان چه لباس خوشگليمثل خودت
مامان حبه قند
پاسخ
ممنونم مامان مائده سارینا گلی رو ببوس.
نغمه
4 مرداد 93 15:55
ماشاالله خاله... خدا حفظش کنه...
مامان حبه قند
پاسخ
ممنونم خاله
maman elaheh
5 مرداد 93 9:46