اولین عید تو گلدونه خانم
نیروانای مهربون و نازنین
من عیدت مبارک
عزیز دل مامانی این اولین عید تو هست عیدی که زیباترین دختر
روی زمین البته برای من درون من داره رشد میکنه و به امید خدا 2 ماه دیگه میاد
پیشم.
مامانی طلای من دلم میخواست قبل از تحویل سال برات می نوشتم
اما اینقدر کارهای سال تحویل زیاد بود که نتونستم بنویسم. قربون روی ماهت برم که
حالا دیگه بزرگ شدی و 30 هفته ای شدی . حالا دیگه خودت رو کش و قوس میدی و کلی می
فهمم که نمیدونم یه چیزی تیز که ارنج یا پا و یا دستت هست رو به سطح دلم فشار
میده. مامانی فعالیتت تو شبها بیشتر اما طوری نیست که مامانی رو اذیت کنی .
کلی من خوشحالم که دختر صبور و مهربون مثل تو رو دارم.
بارداری راحتی داشتم و خدا رو شکر می کنم که سالم هستی گلم. عزیز دلم امسال عید
اولین عیدی رو از بابا کیوان گرفتی اره مامانی شما هنوز نیومده کلی طرفدار داری
بابای واست یه کارت تبریک با کلی جملات احساسی نوشت که وقتی مامانی خوند گریه کرد
و داشت ارایش سال تحویلش خراب میشد و بعد هم به شما پول داد و عیدی بعدی رو خاله
مژگان داد که یه عروسک موزیکال بود و عیدی بعدی هم دوست مامانی خاله زهرا داد که
دو دست بلوز و شلوار و پول بود. مبارکت باشه مامانی قشنگا.
خوب شما تو دل ما بودی اما باید تو سفره مون که هفت سینمون
بود حضور شما رو پر رنگ تر میکردم واسه همین اولین عکس سونوگرافیتو اینجا گذاشتم
که یادمون باشه حضور تو عشق بین ما رو هر روز بیشتر میکنه.
و بعدش هم سه تا صدف از اون قدیما که به بابایی یادگار داده
بودم به نشانه سه تاییمون تو سفره گذاشتم و کلی حس خوب به من داد.
الهی فدای تو بشم برات سال سلامتی آرزو دارم از خدا میخوام
از این سفر سخت بسلامت به اغوش مامانی برسی و خداوند تو رو از بدیها دور کنه گلم.
نیروانای مامانی دوستت داریم هم من و هم بابایی.
اینو بدون هر لحظه هر جا این تو هستی که باعث ارامش ما
هستی. عاشقانه دوستت دارم و سال نوت مبارک.