نیروانای صورت گرد من
دختر مهربونم و شیرین و خوش زبونم سلام مامانی
دیروز همراه بابایی اومدیم و تو رو دیدیم الهی من فدای شما بشم که اینهمه ماه و خوشگلی قربون لپای گردت بشم . اون لبها اون پیشونی اون چونه هات . کی میشه بیای پیشم و همه اینا رو گاز بگیرم . وای خدا چه لذتی داشت دیدن تو اون دستای نازنینت. الهی الهی الهی.
دیروز همراه بابایی رفتیم سونو دکتر شاکری که از شما سونو بیوفیزیکال بگیره که ببینیم اون 10 نمره ای که خانم دکترم مد نظرش بود می گیری و خدا رو شکر گرفتی.
مامانی طلا صدای قلبت که یه دنیا واسه من و بابایی ذوق داشت و حالا نوار قلبت رو هم گرفتیم و خدا رو شکر همه چی عالی بود من یه دختر خانم و خوشگل و قوی دارم. وقتی که بابایی برام رانی خرید و خوردم و دکتر به من یک دکمه داد که هر وقت شما تکون خوردی اونو فشار بدم بابایی بهت می گفت تکون بخور دختر من و شما چند ثانیه بعد تکون می خوردی کلی با بابایی ذوق میکردیم. شما 14 بار تکون خوردی. هزار ماشااله.شکر میکنم خدا رو.
توی هفته 36 وزن شما 2874 بود و این یعنی اینکه خدا رو شکر شما خوبی.
مامانی نازنینم هفته ی گذشته که دکتر رفتم تاریخ اومدن شما رو 11 خرداد زد. دخترک خردادی من . و اما بخاطر مصرف داروهای فشار خون و قند و هپارین به من گفت بعد از عمل باید توی آی سی یو باشم . نمیدونم اونجا چطوریه . شما که چند ساعت یکبار میارم پیش من. آخه دلم واسه شما تنگ میشه.
عزیزم فدای روی ماهت بشم از حالا مشتاقم ببینم شما چه شکلی هستی دکتر شاکری گفت شما صورتت گرده و گفت شکل مامانت هستی و کلی ذوق کردیم . هر شکلی باشی واسه ی ما یه حبه قند شیرین هستی که دوست داریم بخوریمت.
عزیزم نازنینم دکترم یک هفته به من استعلاجی داد که از این گرمای کلافه کننده راحت بشم و توی خونه استراحت می کنم. و توی خونه همراه تو داریم استراحت می کنیم.
چند روزی هست که به معده ی من فشار وارد می کنی و دوباره اوضاع معده ام بهم ریخته و سنگین شده و بعد فشار به مثانه شروع شد. خیلی درد می گیره طوریکه نمی تونم بشینم و باید دراز بکشم. دیروز که رفتیم دکتر دیدیم بله خانم خانما سرتون سمت پایین هست و داری مثانه ی من و له می کنی و از اون ور هم با پاهات داری معده ی من رو خرد و خاکشیر میکنی.
ای شیطون بلا. من که همه جا از خوبی شما تعریف کرده بودم از بی آزاری شما حالا داری اون روی سکه رو نشون میدی. اشکال نداره.
انشاله هفته ی دیگه که اداره رفتم عکس سونو گرافیتو اسکن می کنم و اینجا میذارم تا واست یادگاری باشه.
قربون اون لباسات بشم چند روز پیش لباسای خوشگل و کوچولوتو شستم و کلی قربون تو رفتم بعد پهنشون کردم فرداش هم اتو کردم و بعد تعدادیشو توی ساک بیمارستانت گذاشتم و با وسایل دیگه ات ساکتو بستم به امید خدا.
مامانی آروم باش و به روزهای خوب کنار هم بودن فکر کن. بزودی همدیگر رو می بینیم.