واکسن چهار ماهگی نیروانا
ای دختر نازنینم عزیز ترینم روز شنبه 12 مهر به شما قطره استامینوفن دادم و شما همش دهنتون رو می بستی و نمیخوردی و برمی گردوندی و با مامان زهره راهی شدیم که بریم مرکز بهداشت تا واکسن شما رو بزنن. الهی بمیرم من خانومی شما رو خوابوندیم و سرنگ رو کرد داخل پات یه نگاه کردی و وقتی موادش رفت داخل جیغ زدی کلی دلم واست سوخت بغلتم کردم اما گریه میکردی بعد بیحال شدی و سرتو گذاشتیم رو شونه ام و خوابیدی اومدیم خونه و بیدار شدی دوباره نوبت قطره ات بود اما اصلا دهانت رو باز نمیکردی همش می بستی و تف می کردی. به دکترت زنگ زدم و منشیش گفت استامینوفن طعم دار بهت بدیم. عزیز مامان من داشتم و بهت دادم اما اونم دوست نداشتی. دوب...