نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

حـــبه قـنــد

اولین غلت زدن نیروانا

1393/6/23 3:12
نویسنده : مامان حبه قند
451 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه 22 شهریور در حالیکه تو سه ماه و یازده روزت بود برگشتی اونروز بابا اومد دنبالم از خونه خاله مژگان اومدیم خونه من شما رو تو پذیرایی خوابوندم و با بابا اومدیم تو اتاق لباس عوض کردیم وقتی اومدیم تو پذیرایی با این صحنه مواجه شدیم.

دیگه نمیشه شما رو تنها گذاشت الان حتی نمی تونم لباسهات رو تو مینی واشر بذارم. همش باید حواسم به شما باشه و باهات بازی کنم و یا می ترسم برگردی.

لباسات هر کدوم داره کوچیک میشه و قدت ماشاله بلند شده.

دیگه جیغ هایی میزنی و از خوشحالی می خندی و حسابی بزرگ شدی وقتی می برمت تو حموم آخرش تو رو میذارم تو لگن که جکوزی بازی کنی و حالا دیگه دستتو گوشه لگن میذاری که تعادلت حفظ بشه.

عزیز ترینم آدمای غریبه رو می شناسی کسی که تا حالا ندیده باشی و لب ور می چینی.

همچنان بابایی باهات بازی تاتی تاتی میکنه.

من که اصلا وقت جارو برقی کردن ندارم اما مامان زهره که میاد خونمون و دستش درد نکنه خونه رو گردگیری میکنه و جارو می کنه وقتی شما داشتی شیر میخوردی و تا صدای جارو برقی رو شنیدی دست از ممه کشیدی و فقط جارو برقی رو نگاه میکردی به دسته اش نگاه می کردی . عزیزترینمی. خیلی باهوشی مامانیا.

مامانی نزدیک ظهر که از خواب بیدار شدی دیدم گوشه سفیدی چشم شما قرمز شده مردمو زنده شدم به بابایی زنگ زدم و تو نت سرچ کرد که شاید ضربه به چشمت زدی و یا دستت کثیف بوده اما من هر روز دستای شما رو میشورم و شما اینطوری شدی. خدارو شکر تا عصر کمرنگ شد و خیالم راحت شد.

پسندها (1)

نظرات (6)

maman elaheh
31 شهریور 93 10:40
حالا کجاش دیدی ؟ از این به بعد روز به روز حرکتتهای جدید میکنه ؟ دل مامانش و می بره خدا حفظش کنه این دوره بچه ها خیلی شیرینن ببوس دوردونت
مامان حبه قند
پاسخ
وای هیلی این کارهاش شیرینه دلم ضعف می کنه واسش.
مامان علی کوچولو
1 مهر 93 10:34
ماشالله به این دختر باهوش
مامان حبه قند
پاسخ
ممنونم دوست عزیزم لطف داری.
مينا مامان اميرعلي
2 مهر 93 11:54
آخي.......... ماماني بذار كاراي جديد ياد بگيرم حسابي از كار و زندگي ميندازمت تا فقط حواست پيش من باشه
مامان حبه قند
پاسخ
کلا دیگه کار و زندگی تعطیله.
مادر
2 مهر 93 14:55
ای جان دل من قربونش برم ماشاله هزار ماشاله مامان مهربون براش صدقه میزاری؟ دست مامانت هم درد نکنه خدا خیرش بده تو این اوضاع کمک داشتن خیلی خوبه شاپرک رو ببوس
مامان حبه قند
پاسخ
آره مامانی براش صدقه میذاریم شیطونک رو.آره واقعا خیلی کمک خوبه.دست تنها کاری نمیشه کرد.
مامان نی نی کوچولو
3 مهر 93 20:25
سلام نیروانای قشنگمخاله جون آفرین به تو دخملی زرنگمماشاالله هزار ماشاالله به عسلی خودم که انقدر خوب پیشرفت کردهوای خانمی باورت نمیشه اگه بگم ولی به خدا حقیقته..من که این متنو داشتم واسه نیروانا مینوشتم طاها داشت اون طرف بازی میکرد.یهو دیدم گریه کردم الان برداشتمش بغلم.همین که چشمش افتاد به عکس نیروانا خندید بهش و دیگه گریه نمیکنه وآروم نشسته تو بغلم داره نگاه میکنه که دارم چیکار میکنم.بله دیگه چه میشه کرد بچه های این دورو زمونه هستن دیگه.خداوند حفظش کنه ماشاالله خیلی ناز شده.خاله جون چشم های نازتو کلی از همین جا میبوسم
مامان حبه قند
پاسخ
ای خاله یعنی چی؟یعنی یعنیییییی.دختر دیده دلش زن میخواددددددد
♥ مامان مهیلا ♥
5 مهر 93 21:11
سلام آفرین به نیروانا ماشالله نازشده خداحفظش کنه
مامان حبه قند
پاسخ
قربونت دوستم لطف داری