نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

حـــبه قـنــد

واکسن چهار ماهگی نیروانا

1393/7/13 22:36
نویسنده : مامان حبه قند
1,666 بازدید
اشتراک گذاری

ای دختر نازنینم  عزیز ترینم روز شنبه  12 مهر به شما قطره استامینوفن دادم و شما همش دهنتون رو می بستی و نمیخوردی و برمی گردوندی و با مامان زهره راهی شدیم که بریم مرکز بهداشت تا واکسن شما رو بزنن. الهی بمیرم من خانومی شما رو خوابوندیم و سرنگ رو کرد داخل پات یه نگاه کردی و وقتی موادش رفت داخل جیغ زدی کلی دلم واست سوخت بغلتم کردم اما گریه میکردی بعد بیحال شدی و سرتو گذاشتیم رو شونه ام و خوابیدی اومدیم خونه و بیدار شدی دوباره نوبت قطره ات بود اما اصلا دهانت رو باز نمیکردی همش می بستی و تف می کردی.

به دکترت زنگ زدم و منشیش گفت استامینوفن طعم دار بهت بدیم. عزیز مامان من داشتم و بهت دادم اما اونم دوست نداشتی.

دوباره خوابیدی و من خواستم برم یه چرت بزنم که با صدای جیغ تو بیدار شدم. دوباره نه ممه میخوردی و نه آروم بودی از وقتی اومدیم بادی تنت کردم و کمپرس آب سرد برات گذاشتیم.

خلاصه کلی گریه کردی و منم گریه میکردم عزیزم آروم نمیشدی کاملا بهم ریخته بودم . مامانی نازم یه خورده بهت شیر دادم و خوابوندمت.

دوباره قطره نخوردی ناراحت شدم کلی غصه تو خوردم به فامیلمون که دکتر عمومی هست زنگ زدم و پرسیدم و گفت اگه تب نکرد یه شیاف اگه تب کرد دو شیاف بزنم . شیافها رو نصف کنم. مدام با بابا تبت رو کنترل کردیم اما دیدیم تب کردی و برات یه نصفه شیاف گذاشتم و پاشویه ات کردم. عزیزم تو گلن واست عروسک سوتی هاتو گذاشتم که نترسی.

همش چک میکردم و آروم آروم تبت اومد پایین و بعد تو نمی خوابیدی و دیگه ساعت 5:30 همراه بابایی خوابیدیم. شانس آوردیم که عید قربان بود و تعطیل بودیم. ساعت 9صبح بیدار شدم و بهت شیر دادم و دیدم دوباره تب داری و از دفعه پیش تبت رفته بود بالاتر دیگه اینبار شیاف کامل برات گذاشتم و بردمت تو حموم و تو لگن آب ولرم کردم و با دوش دستی از گردن به پایین تو رو شستشو دادیم و تبت اومد پایین.

الان هم یه ذره تب داری به زور چند قطره استامینوفن دادیم بهت که امیدوارم امشب راحت بخوابی.

مامانی بیحالی و حوصله نداری و بهانه می گیری بمیرم مامانی.ایشاله زودی خوب بشی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مادر
14 مهر 93 7:59
اخ عزیز خاله تب کردی شما؟ قربونت برم این واکسنا همینن پر از استرس و درد و تب ولی خوبه برات خاله ای... اینجا واکسنا اصلا عوارض ندارن خودشون ماده مسکن رو دارن من اصلا اذیت نشدم با میشا
مامان حبه قند
پاسخ
وای خوش بحالت خاله.من جون به لب شدم.دخترکم داغ بود.ایشاله میشا گلی همیشه سالم باشه
شیما مامان شاهین کوچولو
14 مهر 93 14:45
ای جوووووونم چ چشای خوشگل و خوش رنگی منم میخوااااااام این واکسن زدنها یه معظل شده واسه مامانها... اشکال نداره واسه خودشون خوبه. ایشاله باقیش هم بدون دردسر تموم شه
مامان حبه قند
پاسخ
آره خاله.نی نی ها هم سختی میکشن خیلی.مرسی از لطفت
مامان مهنا
14 مهر 93 22:36
اخی عزیزمی نیرواناجون که تب کردی خدابه خیرکنه واکسن 6ماهگی رو میگن اونم سخته
مامان حبه قند
پاسخ
ای وای ما همش باید استرس تحمل کنیم
maman elaheh
15 مهر 93 10:15
نگران نباش مامان جون واکسن 4 ماهگی و 18 ماهگی خیلی سخته فقط مراقب تبش باشه
مامان حبه قند
پاسخ
هر کی یه چیزی میگه یکی میگه 6 ماهگی هم سخته.بیچاره نی نی هاااا
مامان نغمه
15 مهر 93 13:49
عزیزم ایشالا بسلامتیش باشه... خاله داری بزرگ میشی قربونت بشم
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی خاله جون. لطف دارییی
مامان علی کوچولو
17 مهر 93 8:30
نگران نباش خانومی .پسر منم دو روز تب داشت .ایشالله که نیروانا جونی زود زود حالش خوب بشه
مامان حبه قند
پاسخ
آخی نی نی ها کلی درد میکشن و تب می کنن.ایشاله خوب بشه.
مامان نی نی کوچولو
18 مهر 93 22:24
سلام خاله ،الهی بمیرم برات تو که باز پای کوچولوت اوف شده خالهقربون اون چشم های نازت برم من عزیزم.خاله از همین جا کلی اون اوفتو ،خودتو ،چشماتو میبوسه نیروانای نازم
مامان حبه قند
پاسخ
خیلی درد داشت خاله.مرسی که همیشه بیاد ما هستی.