نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

حـــبه قـنــد

خالص مثل تـــــــــــو

یه دنیا نه نمیدونم بگم اندازه چقدر خوشحالم چقدر هیجان دارم و چقدر مواظبم بخاطر اینکه تو اومدی. دلبرک ماما بالاخره پا به اینجا گذاشتی و اومدی و من رو شاد کردی. من و بابایی کلی خوشحال هستیم یه عالمه ذوق کردیم و باورمون نمیشد شما بالاخره قدم رنجه کردین و تشریف آوردین. میدونی اصلا باورم نمیشد این ماه تو بیای پیش ما . از کجا برات بگم ؟ اهان از اینجایی میگم که ماما مریض شد و سرما خورد قبل از اینکه بره دکتر رفت و یه بی بی چک گرفت بی بی چک ناقلا نشون نداد تو توی دلم خونه کردی. خلاصه ماما رفت دکتر و دارو خورد البته محض احتیاط امپولشو نزد و داروها رو هم کامل نخورد. خلاصه ماما تو روزهای بعدی دید که سرش گیج میره و مینیمم فشارش بالاست. خلاصه به خ...
9 مهر 1392