نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

حـــبه قـنــد

یک ساله با هم هستیم

1393/7/5 18:37
نویسنده : مامان حبه قند
1,024 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی عزیز دلم دو روزه که لجبازی و بیقراری میکنی. نه حاضری ممه بخوری. خوابت میاد اما بد اخلاقی .نمیدونم شروعی واسه دندونه و یا رو مود بد اخلاقی هستی.

دخترک نازم وقتی خوابی باید حواسم بهت باشه که تا چشم باز کردی منو ببینی و.نترسی و گرنه گریه می کنی و آروم شدنت خیلی سخته اما دیشب که شیرت دادم و به بابایی گفتم تو راه ببره که بخوابی اما گریه کردی 1/5 ساعت گریه کردی و آروم نشدی صدات گرفته بود و بهت آب دادم. آخر سر هم اومدم تو پذیرایی و تو بغلم تکونت دادم تا خوابت رفت.

عزیز دل مامانم جدیدا یاد گرفتی که با زبونت صدا در میاری و تف میدی بیرون.ریزش موهات قطع شده خدا رو شکر و تر حال حاضر یه دختر با کچلی های فراوان هستی.

خواب صبحهات بهتر شده و دیگه حالت های بخود پیچیدگی نداری.فقط وقتی تکون میخوری میفهمم شیر میخوای.شبا هم هر دو ساعت الی 3 ساعت بیدار میشی و شیر میخوری با چشمهای بسته و دوباره میخوابی.

از بس شبا با خوابت پروژه داریم که هر روز بابایی تاخیر میخوره و دیر میرسه سرکار.

هزار ماشاله مامانی ماه پیش یک سری از لباس های سیسمونیت رو اندازه زدم و خیلی ازت بزرگ بود و این ماه دیدم کوتاه شده مثلا سرهمی جوراب دارهایی که واسه 9تا12 ماه هست جورابش انگشتاتو جمع میکنه و دیدم این ماه هم قدت بلند شده عزیزکم. از همه مهمتر کاپشن پاییزی سبز آبیت که کوچیکت شده مامانی خدا رو شکر قدت بلنده.

عزیزم فکر نکنی که مامانی وقت داره ها همین الان تو توی بغلم داری خواب میری و با گوشی با یه دست دیگه تایپ میکنم.

هفته دیگه هم موعد واکسن تو هست و کلی دلهره دارم. ايشالله همیشه خوب باشی مامانی.

فرد

یکسال شد از وقتی شما تو دلم خونه کردی واییییی چقدر خوشحال بودم و هستم که تو اومدی و مهمون من شدی.

امروز گریه کردی و با ممه خوابیدی و اینطوری اخم کردی جیگر طلای من.

دو دفعه هست که بهت قطره میدم لباتو سفت میکنی که قطره رو نخوری مامانی فطره شیرینه این چه کاریه. 7 مهر هم عروسک لاک پشتتو با دو دست گرفتی و کردی تو دهنتو ای قربون اون دهنت برم مامانی.

پسندها (1)

نظرات (8)

مامان عاطفه
7 مهر 93 21:21
ماشاله خدا حفظش کنه
مامان حبه قند
پاسخ
قربون شما نی نی شما رو هم خدا حفظ کنه
مينا مامان اميرعلي
7 مهر 93 21:39
آخي عزيزم........ بچه ها همينن ديگه بايد هميشه حواسمون بهشون باشه عزيزم شايد چون از اولش بغليش كردي الان اينجوري ميكنه؟؟؟؟
مامان حبه قند
پاسخ
نمیدونم اما از اول اخلاقش این بود که راحت خوابش نمیبرد.بهرحال بغلی شده دیگه
مامان علی کوچولو
8 مهر 93 9:43
ببین چه اخمیم کرده این نیروانا خانوم .خدا براتون نگهش داره
مامان حبه قند
پاسخ
یعنی کلی خندیدم.یادشه ناراحته.حتی تو خواب
مامان راضی
8 مهر 93 14:19
فدای اون خواب قشنگت بشه خاله عزیزم . ماشالا که ناز تر شدی گلم .
مامان حبه قند
پاسخ
بچه ها بزرگ میشنو دوست داشتنی به امید سلامتیشون
مامان مهنا
9 مهر 93 0:11
ووی ووی اخمشو خداروشکر که دخملی داره بزرگ میشه و خانوم ببوسینش از طرف من و مهنا
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی عزیزم مهنا گلی رو ببوس
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻬﺮﺳﺎ
9 مهر 93 8:48
ﺳﻼﻡ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺮﺟﺎﻥ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺣﺴﺎﺱ ﻧﺒﺎﺵ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯿﺸﯽ
مامان حبه قند
پاسخ
سعی میکنم حساس نباشم اما نمیشه.مادر بودن خیلی سختهههه
مامان نی نی کوچولو
11 مهر 93 19:30
سلام نیروانای قشنگم.خوبی خاله جونماشاالله هزارماشاالله به دخملی نازم که بزرگ و خانم شدهآخی الهی حتما داره مثل پسری شیطون من زود دندون درمیاره.به خدا الان که دارم مینویسم طاها 2 تا دندون پیششو باهم داره درمیاره.بچم دوروزه که تب داره.حساااااااابی حالم گرفته است.فقط چون از یک ماه بیشتر میشد که براش ننوشته بودم.وقتی که استامینوفن دادم خوابید براش نوشتم.اینجوریه دیگه هفت خان رستم را باید رد کنیم تا مادر واقعی بشیم.نیروانای قشنگ دوستت دارم
مامان حبه قند
پاسخ
فعلا که از دندون خبری نیست. خدا کنه تبش بیاد پایین
maman elaheh
15 مهر 93 10:09
واسه حبه قند خودمممممممممممممممم
مامان حبه قند
پاسخ
اینم واسه مامان الهههههه