نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

حـــبه قـنــد

سومین ماهگرد نیروانا

1393/6/12 14:18
نویسنده : مامان حبه قند
419 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک سه ماه ام سه ماهگیت مبارک.

عزیزترینم سه ماه از کنار هم بودنمون گذشت حالا صدای حرفهای ناشناخته ای که تو خونه می زنی میادو لبخندت که یه دنیا آرامشه واسه من  وبابایی. مهارتهات زیاد شده و یکیش برگشتن هست و باید مواظب شما باشم.

دیروز بردمت دکتر واسه چکاب و وزن شما 6/050 بود و قدت 63 و دور سرت 39 مبارک باشه عزیز مهربونم. دکتر همچنان گفت مهارتهات خوبه و اینکه مثل یه نی نی 4-5 ماهه هستی از نظر مهارتی. و یه دختر ظریف و خواستنی.

مامانی جون از بالشتت فهمیدم که موهات داره کم کم می ریزه ای به فدای تو دیگه دخمل کچلی داری میشی. شما وقتی پی پی می کنی بهت میگیم پی پی یو. ای دختر پی پی یو.

پوستت خیلی حساسه و الان یک ماهی هست برات پوشک پریما ضد حساسیت استفاده می کنیم. دکترت گفت واسه وزن گرفتن بیشترت از 4 ماهگی واست غذای کمکی درنظر بگیریم.

عزیز مهربونم بیشتر از همه با من دوستی می کنی آخه صبح تا شب باهات حرف میزنم و بازی می کنم.

وقتی نشستم و پاهاتو رو دلم میذارم تو از رو دلم بالا میری و میای تا سر شونه هام. ای شیطونک.وقتی از خواب بیدار میشی این ور و اون ور رو نگاه می کنی اگه من رو ببینی می خندی اگه نه گریه می کنی و من سعی می کنم حواسم بهت باشه و بهت بگم سلام نیروانا سلام دخترم ساعت خواب که تو نترسی و لبخند بزنی.

تقریبا هر روز یا یک روز در میون مامان زهره و خاله ها میان و تو رو می بینن و عاشقت هستن تو رو میبرن حموم . من خودم بلدم تو رو ببرم حموم اما اونا دوست دارن با تو برن حموم.

دختر نازم خیلی خدا رو شکر می کنم که تو رو دارم این سلامت بودن تو نعمت بزرگیه.

خیلی آب از دهنت میاد و دستت رو دست بثیه رو میخوای تو دهنت فرو کنیم گاهی اعصابت خورد میشه اما فکر میکنم لثه هات میخاره اما دکترت گفت هنوز خبری از دندون نیست.

گلم خوشبوی خونمون همچنان با شیشه شیر میانه ی خوبی نداری. تا توی ماشین میذاریمتت میخوابی وقتی بیدار میشی آروم نداری و میخوای از ماشین بیای بیرون . همچنان هم از کریر بدت میاد.

وقتی تو رو روی دلمون میذاریم و راه میری و تاتی تاتی می کنی. رنگ چشمات سبز تر شده و پ.ستت سفید تر شدهو وقتی میخوای اعتراض کنی داد میزنی و ما می فهمیم.

یه دیوار از خونمون رو اختصاص دادیم به تو که اسمش دیوار نیروانا هست.

 

النگویی که خاله بهت هدیه داده بود رو دستت کردم اما هنوز ازت گشاد بود.

عاشق این نگاهتم که بیکرانه زیباست.

من و تو توی ماشین نشسته بودیم شما هم اموزش کریر داشتی و بابا رفته بود کیک ماهگرد سه ماهگیت رو بخره.

کی قربون چشمات بره؟؟؟ مامان مامان

اینم تو توی بغل خاله واسه سومین ماهگردت.

پسندها (3)

نظرات (6)

مادر
15 شهریور 93 8:37
ای عززززیییزم هزار ماشاله خیلی خوردنیه اون نگاهش رو که نگو دل میبره وای سال دیگه انشاله حسابی باید باهاش باشم خیلی حس خوبی به این مخمل دارم من
مامان حبه قند
پاسخ
نیروانا از داشتن خاله به این خوبی افتخار میکنه.مرسی عزیزم تا سال دیگه نیروانا یکساله شده.
مامان نی نی کوچولو
16 شهریور 93 0:20
به به سلام خاله جونوای چه دخملی ،چه عسلی ،چه ناناز خانمی سه ماهگیت مبارک خاله جونانشاالله که خداوند حفظت کنه فرشته کوچولوراستی خانمی غکس های نیروانا جون هم خیلی شیک شده روی دیوار.فکر خوبیه
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی خاله جون.لطف داری. ایده از خودم بود خاله
شیلا مامان رومینا
16 شهریور 93 9:54
نیروانا جونم امروز نشستم از اول وبت رو تندتند خوندم دقیقا از لحظه به دنیا اومدنت و عکسهای خوشگلت رو یکی یکی نگاه کردم واقعا که شیرینی و دوست داشتنی بیخود نیست که مامانی بهت میگه حبه قند اما من میگم عسل خانوم . الهی که زنده و سالم زیر سایه خدا و بعد پدر و مادر مهربونت زندگی کنی
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی خاله شیلا. همیشه شادی واست آرزو دارم.
مامان راضی
17 شهریور 93 18:45
ماشالا به حبه قند خودم ماشالاااااااااااا عکساش خیلی روی دیوار جلوه داره . باریکلا به ایده ی مامانی[پاسخ گخیلی مردد بودم اما بالاخره گگزدمش زدم به دیوار
maman elaheh
19 شهریور 93 8:58
سومین ماهگردت مباک عزیزم دلم مثل همیشه عالی بود
مامان حبه قند
پاسخ
ممنون مامانی مهربون .
مامان یه نی نی کوچولو
22 شهریور 93 23:31
خیلی کار جالبی کردین ,عکساش کنار هم خیلی با مزه است
مامان حبه قند
پاسخ
خودمم خیلی دوست دارم البته دوست داشتم دورش یه قاب بزرگ بزنیم