نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

حـــبه قـنــد

مامان و یه سرما خوردگی سخت

1392/8/3 15:41
نویسنده : مامان حبه قند
287 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم سلام

من یه مامان مریضم که این چند روزه رو توی رختخواب گذروندم. نمیدونی چقدر سخت بود. ٤ شنبه ١ آبان رفتم دکتر و به من کلی توصیه کرد بهش گفتم وقتی صدای قلبتو شنیدم چقدر حس خوبی داشتم اونم گفت: هزار ماشاله.

این حس خوبی که دکتر به مامان میده خیلی تحسین برانگیزه. عزیز دلم، یه دکتر هم رفتم و دارو به من داد تا خوب بشم اما هنوز مریضی من رو داره اذیت می کنه. از ٤ شنبه شروع کردم روزی ٢ بار هپارین میزنم و این خیلی سخت و دردناک هست. اینها فقط بخاطر سلامتی تو هست. مامانی روزهای سخت و شیرینی رو داره تحمل می کنه.براش دعا کن.

به بابایی گفتم : الان نی نی مون هم تو دل من دستمال کاغذی دستش و داره دماغشو پاک می کنه. عزیز دلم نتونستم این روزها غذا بخورم و کلا بی میل به غذا بودم اما قول میدم حسابی خوب بشم. و بتونم کلی ویتامین به بدنت برسونم.

البته بابایی کلی برام آبمیوه می گیره و با هم میخوریم آخه بابایی هم مریض شده. خلاصه نمیدونی خونمون چقدر اشفته هست.

همش خواب تو رو می بینم خواب می بینم یه دختری و تو خونه هستی و یا مریض شدی خدای نکرده من نرفتم بیمارستان عیادتت. (خدا نکنه).

٢٧ ابان موعد دکتر رفتن مامانی هست و آز غربالگری و سونو ان تی. انشاله صحیح و سالم تو دل مامان باشی. برات دعا می کنم عزیز دلم.

دوستت داریم هم من و هم بابایی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

تارا
3 آبان 92 21:15
سلام عزیز مرسی از دلگرمیات.
امیدم بخداست دیگه راستی نی نی شما دختره یاپسر؟
یه چیز دیگه من یکی دوباربرات نظرگذاشتم ولی انگار تاییدنکردی.فکرکنم نظراتتو ازقسمت ارتباطات تایید نمیکنی برای همین نشون داده نمیشه گلم
بهرحال موفق باشی
بازم بیا منتظرم..........


تارا جون من تایید کردم . نی نی تازه تو هفته ی 8 هست. نمیدونم دختره یا پسر واسش دعا کن عزیزم.