دهمین ماهگرد نیروانا
مامانی شما ده ماهه شدی و دو رقمی شد ماهگرد شما.
باورم نمیشه هنوز از اون روزی که شما رو تو بغلم گذاشتن و شما رو بوسیدم . الهی همیشه سلامت باشی مامانی جون.
خدا رو شکر داری یه ذره جون می گیری.عزیز ترینم ماهگرد این ماه شما کنار من و بابایی بود کلی از شما عکس انداختیم و شما هم کلی واسه ما دلبری کردی.
کلمه ماما و بابا و آبه رو میگی . عاشق چایی هستی و با اینکه ما تو خونمون اصلا چایی درست نمی کنیم اما شما خونه مامان زهره چایی می خوری و اونو تلخ تلخ می خوری آخه مامانی چه مزه ای داره.
شب عید یه ذره ماهی دادم بهت و خوشت اومد اکثرا بهت برنج له شده غذا رو میدم و شما دوست داری.
کاری که شما تو عید یاد گرفتی و انجام میدی این هست که میخوابی و چشماتو رو به سقف میندازی و دستاتو سیخ میکنی به بغل و حس می گیری و بعد میخندی ازت فیلم گرفتم وای خدا اینقدر ماهی و حال میده این کارهات.
پاهاتو به شدت می کوبی زمین حالا دیگه روی زانوهات می شینی و رو زانوهات می ایستی.
آجیل و شیرینی عید رو میخوای بهم بریزی و مسیر آشپزخونه رو یاد گرفتی البته بلد نبودی اما من یک دفعه پاتو بردم بالا و شما یاد گرفتی و دیگه میری تو آشپزخونه و اول از تو قفسه قوطی کافی میکس و شیشه ها رو میریزی زمین بعد لوله ظرفشویی رو می کشی پایین بعد از تو آشپزخونه میری بیرون به سمت شیطونی دیگه.
واقعا همون شعری که تو سه ماهگی برات میخوندم صدق می کنه
چقده شما شیطونی
نمیشه آروم بشینی
گل مامانی نیروانا خانم من
عاشق کنترل و گوشی هستی اما سعی می کنیم اصلا دستت ندیم . مخصوصا آیفون 6 خاله ها رو دوست داری چون سبکه و شما از زنگش خوشت میاد.
هزار ساله باشی مادرم.