نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

حـــبه قـنــد

اولین مسافرت نیروانا

1394/1/7 13:58
نویسنده : مامان حبه قند
600 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامانی خیلی وقته اجازه نمیدی که واست بنویسم و من اصلا دوست ندارم خاطراتت نیمه تمام بمونه دوست دارم لحظه به لحظه اش اینحا نوشته بشه.

عزیز مامانی شما اولین مسافرتت رو به شمال رفتی قربون قدت برم من. البته این مسافرت بدون بابایی بود . ماجرا از این قرار بود که خاله مهدیه عروسی شمال دعوت بود و قرار شد واسه تنها نبودنش زنونه با خاله ها بریم شمال مامان زهره هم به خاطر عید نیومد.

خانومی شما تو ماشین کلی خوابیدی و وقتی بیدار میشدی میرفتی بغل خاله مینا بعد می اومد بغل من .

شیر میخوری تو راه بهت سرلاک دادم و ممه هم خوردی . اما تو شمال واسه خوابوندنت مشکل داشتم جون همیشه بابایی تو رو می خوابونه. ضمن اینکه همش دنبال من بودی و می گفتی ماما ماما ماما.

حالا میریم سراغ عکسا

کنار دریا سرد بود و شما اخم کرده بودی

نیروانا در لیلا کوه و خرما

نیروانا کنار رودخونه

نیروانا در بام لاهیجان

همیشه به گردشو سفر باشی عزیزکم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مادر
28 فروردین 94 17:28
همیشه به گشت و گذار عزیزم خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته
مامان حبه قند
پاسخ
جاتون سبز. ممنونم عزیزم.
ava
29 فروردین 94 13:16
به به نیرواناجونی شهرمون رو روشن کردی ک اومدی امیدوارم بهت خوش گذشته باشه عزیزدلم همیشه ب گردش عکساتم خیلی ناز بود مخصوصا اونیکه تو بام لاهیجان بود طبق معمول داشتی دلبری میکردی جیگره خاله سلام مامان مهربون ایام ب کامتون همیشه سلامت باشید
مامان حبه قند
پاسخ
وای خاله من نمیدونستم شما لاهیجان زندگی میکنین. خیلی خوب بود شهرتون.
مامان راضی
31 فروردین 94 0:29
همیشه به گردش عزیزم همه ی عکسات بی نهایت زیبااااست ماشالااااااااااا
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی عزیزم روی ماه دختر رو ببوس
*مامان فرزانه*
31 فروردین 94 19:43
خوش اومدی به دیار سبزمون عزیزم.با اومدنت بهارآوردی ایشالله همیشه به گردش و مسافرتوامیدوارم دیار مابهتون خوش گذشته باشه
مامان حبه قند
پاسخ
وای شما هم اهل استان گیلان هستین. وای چه خوب