نیروانا و روزانه هاش
مامانی سلام دختر مهربون و چشم تیله ای من
خیلی وقته واست ننوشتم و این بخاطر اینکه همش در تدارک کارهای تولدت بودم. توی این روزها تو رو پارک بردیم البته چند تا پارک رفتیم و تاپ نداشت و شما از سرسره خوشت اومد و حسی شما روفرامیگیره که نگو و نپرس. اما از الا کلنگ خوشت نیومد و میخواستی بیای بیرون.
عزیز دلم این روزها مقابل بوفه میشینی و دستاتو میبری روی سرت و میگی آ بعدمیاری پایین.توپتو پرتاب میکنی این ور و اون ور. هر کی داره میره بیرون تو هم میری بغلش تا بری د د.با بابایی میری تا سوپری و خرید میکنی.سر بابابزرگ داد میزنی که ببره شما رو بیرون سوار کالسکه کنه و شما خوشت بیاد.وقتی میرسم تو کوچه مامان زهره انگشت اشاره تو نشون میدی که یعنی من میخوام زنگ آیفون رو بزنم.
میری در اتاق بابا بزرگ و در میزنی تا در رو واست باز کنه.وقتی بغلت میکنه اشاره میکنی به عکس کوچولویی خودت که بهت بگیم نی نی کوچولو کو و تو اشاره میکنی به عکس خودت!
یه موجوداتی به اسم وانتی تو کوچه مامان زهره میاد و شما وقتی صداشونو می شنوی میگی ها. و کلی تعجب می کنی. شما بیشتر از هر چیزی از بادکنک خوشت میاد.
دیگه صبحها که من از خونه مامان بزرگ میخوام برم سرکار و شما بیدار باشی گریه می کنی. و من کلی بخاطر شما ناراحت میشم.
حکمت حکم پادشاه هست و وقتی می گی منو ببرین بیرون باید این کار رو بکنیم.
چند روز پیش که از سرکار اومدم نگذاشتی لباسمو در بیارم و وقتی گذاشتمت رو زمین گریه کردی و مثه بچه بی ادبا غلت زدی رو زمین.
همچنان کلماتی که ادا می کنی ماما بابا کیه هست و کلمه ی جدیدی نمیگی.
وقتی ممه بخواهی خودت لباسمو بالا میزنی و درخواست میکنی و یا با انگشت اشاره درخواست ممه میکنی.
وقتی هم من نباشم لباس مامان زهره رو میزنی بالا و سرتو میذاری رو دلش یا رو سینه اش.
از گاو موزیکالت هم خیلی خوشت میاد و با انگشت اشاره ات دکمه هاشو میزنی.
گل مامان دیگه چیزی تا تولدت نمونده و منتظرم روی ماهتو توی تولدت ببینم.
'گل دختری که یواشکی رفته سر کیف مامانش
یه خانم مهربون و با ادب
روزی چند بار سر میز تی وی هستی و این کارها رو میکنی.
تازه به ماهیت لباسشویی پی بردی و خیلی با تعجب نگاهش کردی من نشستم کنارت و با همدیگه شستن لباسها رو نگاه کردیم با شیشه اش دست زدم که نترسی. تو هم به شیشه اش دست میزدی.
هدیه پسر خاله ات از نمایشگاه کتاب
عاشق شیر پاستوریزه هستی البته بیشتر با لیوان می خوری.
دامن توتو واسه تولدت درست کردم که ازش بدت اومد و چندشت شد و دوسش نداشتی.
مثل همه بچه ها عاشق ایستادن جلو تی وی هستی.
یه دختر شیطون کی داره ؟ من دارم!
میری جلوی بوفه و دست میزنی بهش . خودتو از اون تو نگاه میکنی و داد میزنی و یه جورایی با خودت حرف میزنی.
خیلی چشمای تیله ای تو دوست دارم گلم.
یه دختری که سرسره رو دوست داره.
هنوز از چمن بدت میاد
عاشقانه دوستت دارم.