نیروانا خانم دست بده
دختر گلم دوستت دارم نازنین مامانی این روزا شیرین تر از هرروزی. بابایی یادت داده بهت میگه دست بده تو هم دست میدی البته بعضی وقتا انجام نمیدیا.بای بای هم میکنی. وقتی بابا بزرگ بغلت میکنه لوستر و نگاه میکنی یعنی منو ببر بالا.مهارتت تو نشستن بیشتر شده اما همچنان یک وری میری.به پستونک وابسته شدی و واسش نق میزنی.ممه مامانم که دیگه نمیخوری و بازیگوشی میکنی.وقتی میخوام بهت بدم با دست هلم میدی.زورتم ماشاله زیاده.
قربون روی ماهت برم از غلت خوردن موقع خواب بگم که پتو رو.میزنی کنار غلت میزنی جورابت در میاد.و مثل بابایی هستی.
عشق مامانی همچنان وقتی از اداره میام ذوق میکنی میخندی و منم باهات بازی میکنم. عشق مامانی فدای چشات بشم من. هنوزم غلت میزنی و از چهار دست و پا خبری نیست.
خیلی دوستت داریممم عزیزم هر روز شیرین تر و عزیز تر میشی مامانی . و من خوشحالم که تو رو دارم. این ماه اصلا نتونستم واست بنویسم . میدونی خیلی مشغولم می کنی و وقتی نمی مونه و همه ی روزانه هام با تو می گذره.
سر سجاده ی بابایی چیکار میکنی شما!!!
یه خواب بعد از ظهر که اینهمه غلت زدن نداره.
آماده برای رفتن به رستوران مورانو
ای دختر پستونکی
وقتی خواستم لباستو عوض کنم بهت می گفتم نیروانا که عکس بگیرم اما تو ناز میکردی و اونور رو نگاه میکردی.
وقتی که نشستن رو تمرین می کنی.
از خدا میخوام همیشه سلامت باشی مامانی.