نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

حـــبه قـنــد

هشتمین ماهگرد نیروانا

1393/11/15 14:52
نویسنده : مامان حبه قند
905 بازدید
اشتراک گذاری

هشت ماهه ی من ماهگردت مبارک.

گل مامان عزیز زندگیم هشت ماه از عاشقی ما کنار هم میگذره هشت ماه با هم بودن لذتی به اندازه تمام دنیا برای من داشت . دوستت دارم و از خدا میخوام سلامتی و سایه پدر ومادر برات باشه.

این ماه یه جشن سه نفره با هم گرفتیم و خدا رو شکر شاد بودیم کنار هم.

این ماه رفتیم پیش خانم دکتر مهربونت و وزنت شده بود 8650 و قدت 73.5 و دور سرت 43.1 ماشاله رشدت خوب بود و یه خورده واسه خانم دکتر گریه کردی اما بعدش ازش خجالت می کشیدی.

خانوم طلا این روزهای سرکار رفتن مامانی داره میگذره و چند وقت دیگه عید هست و چند روزی کنار هم می مونیم. دختر ماهم مهارتهای زیادی بدست آوردی اما هنوز چهار دست و پا خبری نیست و نشستن هم با کمک همراه هست.

دختر گلم اما کارهای جدیدی که انجام میدی این هست نسبت به مردا و پسرای جوون خجالت می کشی و خودتو پرت می کنی تو بغل من و اگه روی زمین هستی سرتو میذاری روی زمین.

نسبت به شایان خیلی خجالت می کشی عزیز دلم و از جهتی دوست داری نگاهش کنی اون هم به تو بگه سلام نیرواناموش کوچولو خرگوش کوچولو و تو خجالت بکشی و بخندی اما وقتی میگه بیا بغلم توخجالت بکشی وقتی باهاش تنها بودی گریه کردی عزیز مامان.

دیروز شایان خونه مامان زهره بود و تو غلت زدی و رفتی کنارش و دستتو گذاشتی کنار جامدادیش و بعد شایان رو نگاه کردی و فهمیدی این مال شایان هست ولی دست نزدی به جامدادیش قربون هوشت برم مامان جون.

مامان زهره واسه خونه ی خودشون برات روروئک خریده و یه وقتایی توش بازی میکنی.

با بابایی قایم موشک بازی میکنی میریم رو تخت ما موقع خواب و بابایی میره پشت تخت و شما میری پشت لحاف تخت و قایم میشی و بابا به شما میگه دالی و کلی ذوق می کنی و دوباره قایم میشی.

جدیدا دوباره پوف می کنی و غذاها و آب رو میدی بیرون و کلی میخندی.

خانوم مامانی باید حواست پرت بشه تا غذا بخوری و جدیدا که پرشین تون قطع شده تو سرگرمی نداری ما هم آهنگ کارتون فروزن که خیلی دوستش داری و واست میذاریم.

با مامان زهره کلی عیاق شدی و خیلی راحت کنارش میخوابی اما من پیشت باشم تند تند بیدار میشی و شیر میخوری . دیگه یه خورده پستونکی شدی و من سعی می کنم موقع خواب فقط بهت پستونک بدم.

هجاهای دَ دَ و بابا و ماما و گَ گَ رو میگی  .

وقتی دارم بهت ممه میدم انگشت سبابه ام که روی سینه یک دفعه تو دست میگیری و گازش میزنی و منم بهت میگم آخ آخ آخ وای وای و تو کلی می خندی دوباره یه ذره شیر میخوری دوباره تکرار میکنی.

وقتی قطره آهن که به لطف خاله مهری با اشتیاق می خوری بعدش مسواک انگشتی رو که می بینی دهنت رو باز می کنی و مسواک که زدم بعد دستمو گاز می زنی و می خندی.

مامان زهره یادت داده وقتی میگیم بای بای دستتو تکون میدی به حالت بای بای و می خندی.

اگه بابایی صبحها خونه باشه بهت که میگه سلام خجالت می کشی عزیزم بابایی که خجالت نداره.

بریم سراغ عکسا

وقتی از بیرون اومدیم من داشتم تند تند واست سرلاک درست میکردم بابا کنارت بود و بعد رفت دستشویی یه لحظه نگاه کردم دیدم اینطوری شدی شکر خدا وقتی میخواهیم بیرون بریم بخاری رو کم کم در جد شمعک میذارم  همیشه هم جلو میز وسط مبل و بخاری بالش میذارم .

اینقدر غلت میزنی که اینطوری میشی شیطونک

یه روز رفتم بهار و کلی واست گل سر کوچولو خریدم.

وقتی یه مامان کارمند داشته باشی این شکلی میشی دیگه!!

دختر که نباید بره سر کیف مامانش

چتری موهات بلند شده بود و میومد تو چشات و اذیتت میکرد خاله مژگان واست چتری زد اما بقیه جاها رو دوست داشتم بلند باشه.

عزیز مامان سلامتیت آرزومه . دوستت داریم من و بابایی

پسندها (8)

نظرات (19)

مينا مامان اميرعلي
15 بهمن 93 16:39
قربون اون خنده هاش وقتي دو تا مرواريدهاش ديده ميشن پسملي من هنوز بي دندونه اميرعلي ميره كنار بخاري ولي با قسمتهاي پايينيش بازي ميكنه چون يه بار دستش سوخته ديگه خيلي نزديكش نميره يه گل سرهاي خوشگلي گرفتي ماماني....دستت درد نكنه
مامان حبه قند
پاسخ
برام کابوسه که نیروانا دستش بسوزه واسه همین اکثرا کم می کنم بخاری رو و جلوش بالش میذارم. چقدر دردش گرفته امیر علی الهی. فکر کنم که دیگه نزدیک اومدن دندون امیر غلی باشه بچه ها هر کدوم تو یه چیزی عجله دارن یکی تو نشستن یکی دندون .
حامد و خانمش
15 بهمن 93 21:37
وای ماشالله! چه عکسای قشنگی از حبه قند نازمون!
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی دوست عزیز حال خانمتون چطوره؟
شیما مامان شاهین کوچولو
16 بهمن 93 1:23
ای جووووونم 8 ماهگیت مبارک ای وای عجب شیطونی شده هااااا. از الان رفته سراغ کیفت ، مراقب باش تا چند وقته دیگه پایه ثابت لوازم ارایشته .... دختر است دیگر گاهی دلش میخواد بره سروقت وسیله های مامانش
مامان حبه قند
پاسخ
روزی رو دارم می بینم که رفته سر میز آرایش یه رژ برداشته مالیده به خودش و فرش. دختر شیطون.
مامان علی کوچولو
16 بهمن 93 9:27
ماشالله به این دخمل بلا.اون مرواریداشو ببین آدم میخواد بخورتش .علی که تازه دندون دومش جوونه زده گل سرا ام مبارک باشه نیروانا جونی
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی خاله جون . مبارک باشه دندون پسری/
مامانی تبسم
16 بهمن 93 10:08
خانم کوچولو هشت ماهگیت مبارک ماشالله بهت عزیزم که خجالت میکشی... گل سرهات مبارک.. چتری موهات هم مبارک
مامان حبه قند
پاسخ
قربون شما عزیزم. لطف داری دختر گلو ببوس.
آیسان ، ترانه
16 بهمن 93 12:11
ماشالله چه نازه والبته زیبا««««« ممنونمیشم به وبم بیایید واز پست های من وخواهرم دیدن کنید
مامان حبه قند
پاسخ
ممنونم عزیزم.
مامی حنان(وبلاگ روچک)
16 بهمن 93 20:06
سلام به روی ماه نیرواناجونی،ماشالله خانوم شدی.8 ماهگیت مبارک باشه عزیزدلم.گل سرای خوشکلت مبارکه خانوم خانوما.چشم تیله ای ناز هزارماشالله چشم نخوری الهی.
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی مامی مهربان جاتون سبز بود.
مامان ساناز
17 بهمن 93 16:46
سلام عزيزم چه دختر خوشگلى خدا حفظش كنه اميدوارم زير سايه ى پدر و مادر خوبش بزرگ شه اگه تمايل داريد ما رو بلينكيد و پيش ما هم بيايد و نظر زيباتونو بگيد از طرف من نيروانا جووووووووووووووووووونم رو ببوس
مامان حبه قند
پاسخ
حتما به دیدارتون.میام
افسانه
17 بهمن 93 23:23
سلام عزیزم . هشتمین ماهگرد چشم خوشگل مبارک باشه . هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا ماشالله که دخملی اینقدر باهوشه و هر روز شیرینتر میشه . خدا حفظش کنه . چه گل سرای خوشگلی خریدی . دستت درد نکنه . سلامت و خندون باشه ایشالله . دختر نانازی رو ببوس
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی خاله مهربون
مادر
18 بهمن 93 9:27
جون و دلمی تو که با این دوتا دوندون خرگوشیت داری میخندی عزیزم ماشاله هر روز بامزه تر میشه ببوس گل منو
مامان حبه قند
پاسخ
خاله خوب نیروانا ممنونم.
ava
20 بهمن 93 16:32
به به چ کیک خوشمزه ای به به چه مرواریدای نازی تو دهن نیروانا جونیه الهی فداش بشم چقد شال گذاشته بهش میاد مامانی ملسی ازینهمه سلیقه چ سنجاقای خوشگلی واسه دخملی خریدی نیرواناجونم از راهه دور با تمام وجودم تو بغلم فشارت میدم و میبوسمت کوچولوی خوردنیه خوشمزه
مامان حبه قند
پاسخ
خاله شما ی دنیا ماهیییی
مامانی و بابایی دخمل طلا
23 بهمن 93 13:01
8 ماهگرد نازدونه خانم مبــــــــــــــــــــــارک انشالله 120 سالگیت خاله جون خدا حفظش کنه
مامان حبه قند
پاسخ
ممنونم از آرزوهای خوب و.قشنگتون
مامان نی نی کوچولو
23 بهمن 93 22:20
سلام نیروانای نازم.عزیز دلم خیلی وقت بود وقت نمیکردم بیام و عکس های نازتو ببینم.ماشاالله هزارماشاالله به دختر طلای بامزهچه باحاله شدی عروسک وقتی مقنعه مامانو گذاشتی ای بلا.8 ماهگیت مبارک باشه خاله جون.امیدوارم همیشه لبات خندون باشه.خاله را ببخش که نمیتونم زود به زود بیام.این طاها خان شیطون مگه میزاره خاله سرشو بخارونه.دوستت دارم عزیزم.همیشه دلم باهات هست دختر قشنگم
مامان حبه قند
پاسخ
خاله همیشه دوستت دارم
♥ایدا♥
24 بهمن 93 20:40
هشتمین ماهگردد مبارک عزیزم چه دختره گلی دارین به منم سربزنید اپم با سوغاتی های مامان بزرگم و... خوش حال میشم بیاین
مامان حبه قند
پاسخ
ممنونم دوستم. لطف کردی.حتما میام.
مامان راضی
24 بهمن 93 21:14
مبارک باشه خانوم کوکولوی نااااز ماشالا به خنده ی قشنگت عزیزم
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی مامان راضی.دختر گلتو ببوس.
نگار
25 بهمن 93 10:53
آخی عسلم دلم براش تنگ شده بود
مامان حبه قند
پاسخ
کجایی مامانی دلم واست تنگ شده بود که....
مادر
28 بهمن 93 13:25
سلام دخملی قشنگمون چطوره قربونش برم؟ خوبه سرحاله انشاله؟
مامان حبه قند
پاسخ
خدارو شکر خاله. سرمون خیلی گرمه همديگه هست. دوستت دارم.
ava
8 اسفند 93 15:02
سلام نیرواناجونم قندعسلم یهو دندونام قلقلک گرفت هوستو کردم اومدم فیشارت بدم گازگازیت کنم تا دلم آروم بشه آخییییییشششش جون دلم اینقده دوستت دارم خوشگل خاله بوس بوساین گل هم تقدیم مامان خانومیه مهربونش[پاسخ خاله چقدر خوبی. ایشاله یه روزی همدیگر رو ببینیم.
مامان زهره
9 اسفند 93 23:11
سلام خانم خوشگله به امید120 سالگیت زیر سایه پدرومادرت گلم آمین
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی مامان زهره از حضور گرمت