نیروانا و آواهای جدید
دختر نازی ناز نازیم سلام
روزانه هام با عشق به تو میگذره و هر روز که میگذره لذت میبرم از تو و بودن با تو.گاهی که فیلمهای نوزادیتو می بینم باورم نمیشه این همون نیروانای منه. هر روز یه کار جدید یاد میگیری.
همچنان پروژه غلت زدن ادامه داره گاهی عقبی میری که اونم خیلی کمه. جدیدا گاهی به مدت خیلی کم تو روروئک میشینی و از آهنگاش لذت میبری. صدای گربه آهنگ روروئک رو دوست داری و میخندی بهش. با دکمه های روی روروئک بازی میکنی.
گل دختر مامانی جدیدا یاد گرفتی وقتی ما غذا میخوریم یا چایی میخوریم دهنتو باز میکنی و میگی ة. عزیزمی مامانی وقتی لیوان چای رو می بینی دستاتو میاری دو طرف لیوان که بگیریش و دهنتو باز میکنی. مامانی چایی واسه شما بده.
دهنتو باز نگه میداری و میگی آ منم دستم رو روی دهنت تکون میدم و آآآ صدا میده و.خوشت میاد و میخندی.
دختر نازم جرات نداریم بخور سرد رو روشن کنیم برمیگردی و با تعجب نگاهش می کنی و کلا خواب تعطیل میشه.بابایی تو رو برد سمتش و با دو دستت خواستی بخور رو بگیری.
نیروانا خانم حالا دیگه وقتی منو میخوای میگی ماماماما.و من بهت میگم جان مامان و بغلت میکنم.همچنان روی خوشی به ماست نشون نمیدی که اینگار ترشیش رو خوشت نمیاد.
دختر نازم جدیدا یاد گرفتی لم میدی و یک طرفی میشی. خانوم گل با مامان زهره خیلی عیاق شدی و میخندی بهش و راحت تو بغلش می خوابی.
از بخاری بگم که مات و بهوت نگاهش می کنی و دوست داری بری و بهش دست بزنی.هر چی هم ما محصورش می کنیم اما می خوای بهش برسی.
بغل بابا بزرگ کلاه رفت سرت
شبایی که با مامان زهره تلفنی حرف میزنیم.
مهارت نشستنت قوی تر شده
گاهی تو خواب دمر میشی.
گل در اومد از حموم سنبل دراومد از حموم
آماده برای رفتن به مهمونی
اسمارفی که دوستش داشت و تو فروشگاه واسش قهقهه میزد و همه نگاهش میکردن.
قربون دندونای مرواریدیت
دوستت دارم مامانی که زندگیمی.