عکسهای آتلیه
نیروانا خوشمزه ی من درست یکروز قبل از دو ماهگی تو من و بابات بردیمت آتلیه نی نی کاج و از تو عکس انداختیم عزیزم توی ماشین خواب بودی و اونجا بیدار شدی و نمیشد عکسای خواب ازت گرفت و بعضی از دکورها هم همکاری نکردی مثلا دستتو زیر سر نمیگذاشتی بخوابی خوب شما خیلی بازیگوشی ماشاله.
عزیز دلم دیروز عکسات آماده شد و دیدیم خیلی خوشگل شده و انشاله بزودی باز هم آتلیه میریم . عکس می اندازیم.
مهارت هات هر روز بیشتر میشه مثلا میخوابونمت و باهات حرف میزنم بهت میگم اقون دد اگه ا لبهاتو تکون میدی میخوای حرف بزنی اما دایره لغات نداری و به همون آقون بسنده می کنی.
همچنان گاهی شبها خوب می خوابی و گاهی بیداری تا 3 نیمه شب. دارم تمرین می کنم روی پا بخوابونمت آخه خیلی سخته که همش باید راهت ببرم.
عزیز دلم نازنین من مامان مهربون دوست من برات از کره یه عالمه لباس و هد سوغاتی آورده بود و دختر نازش هم برات هد درست کرده بود ببین من و تو چه دوستای خوبی داریم. دستشون درد نکنه.
عزیز مامان امروز صبح که از خواب بیدار شدی دیدم بینیت گرفته و صدا میاد ازش گفتم شاید توش مماخه اما بعد از اینکه بیدار شدی دیدم سرفه می کنی باز هم به خودم گفتم شاید یه عادته که بچه ها تکرار می کنن. اما دیدم نه دخترمون سرفه های خشک می کنه عطسه میکنه و با عطسه اش آب مماخش اومده بیرون . دلم آتیش گرفت مامان سریع زنگ زدم به دکترت و بین مریض رفتم داخل و گفت هنوز علائمی نداره احتمالا فردا علائم نشون میده و برات دارو نوشت.
آخه بابایی مریض شده بود با اینکه کلی رعایت کرد و ماسک زد و تو رو بغل نکرد اما امروز من هم عطسه کردم و تو هم عطسه کردی. خانم دکترت گفت این سرماخوردگی ویروسی هست و بهتراز سرماخوردگی های زمستونه. از خدا میخوام حاد نشه و زودی خوب بشی.