نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

حـــبه قـنــد

موفقیت در شنای مادر و کودک

1394/7/23 18:53
نویسنده : مامان حبه قند
517 بازدید
اشتراک گذاری

خداروشکر بخاطر داشتن تو بخاطر پیشرفتت بخاطر این روزهای خوب. دختر گلم نیروانای عزیزم امروز که کلاس شنای مادر و کودک بودیم شما کاملا ماهر شدی و وقتی من رهات میکنم خودت پا میزنی و تو آب حرکت میکنی گاهی سرتو پایین میبری و آب میبلعی اما نگه میداری و بعدش میریزی آب رو بیرون. تمرینات خاله جون رو هم خوب انجام میدی.اما امروز خاله مریم جون یه سری بچه های ترم دو و شما و چند نفر دیگه که ترم اول بودی رو برد قسمت عمیق البته اینجا هم که هستیم واسه شما عمیقه.ما مامانا کنار استخر نشستیم و شما رفتی تو آب و واسه خودتون راه میرفتین البته من یکم اضطراب داشتم اما شما کاملا مسلط بودی. بعد هم شما لبه استخر نشستی و ما مامانا شیرجه زدیم و شما دیدی و خندیدی.

کلاسهای مادر وکودک هم خوب پیش میره و شما عاشق رفتن تو کلاس و بازی و شیطونی هستی.

عزیز دلم شما کارهای زیادی میکنی. کاملا اشیا رو میشناسی. ارادت خاص به پیشی و جوجو داری و باهاشون بای بای میکنی.بعدازظهركه من از اداره اومدم شما لبه پنجره کنار مامان زهره نشستی ضمن اینکه آمار کوچه رو میگیری منتظر  مامانی هم هستی.

وقتی موهات رو شسوارمیکنم میبرمت جلو آینه میگم چه خوشگلی چقده قشنگ شدی و تو ی خنده خجالت آمیز میزنی و با خودت حرف میزنی.

عاشق این هستی بری جلو آیینه قدی یا بوفه با خودت حرف بزنی و یا وقتی لباس تنت نیست خودت رو نگاه کنی.

مامان زهره لی لی لی حوضک یادت داده.واین کار رو تکرار میکنی.همچنان کار با  حلقه ها و ارف رو دوست داری.

وقتی بهت میگیم نانای نای دستاتو تکون میدی و می رقصی.اصلا آموزش چشمت کو دستت کو رو دوست نداشتی.اما میدونی کدومه چون خاله بهت گفتم بریم دستاتو بشورم و تو دستاتو نگاه کردی.

کاری که خطر ناکه و یاد گرفتی میری در ورودی رو باز میکنی و ما در رو قفل کردیم. 

تو این هفته بردیمت قلعه شادی نزدیک خونه مامان زهره.و تو اونجا رو دوست داشتی. هر چند که استخر توپش عمیق بود و داشتی خفه میشدی توش و ما ترسیدیم و نجاتت دادیم اما بازیهای دیگشو دوست داشتی.

دوست داشتنی من خیلی دوستت داریم. 

وقتی از اداره میای با یه دختر این شکلی مواجه میشی!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خورشید مامانی لیلیا
11 اردیبهشت 95 19:21
واای خدای من...باورنکردنیــــــــه!نی نی به این خوووشگلی خدا حفظـــــــت کنه نیرووووووانا خوووگله
مامان حبه قند
پاسخ
متشکرم از لطفتون