نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

حـــبه قـنــد

دندون آسیاب بزرگ نیروانا

1394/5/17 2:40
نویسنده : مامان حبه قند
998 بازدید
اشتراک گذاری

یه روزهایی هست که همشون روزهای تو هست تودیده میشی. تو میخندی وتو دنیای جدیدت رو کشف می کنی .

نیروانای نازم تعداد قدمهات بیشتر شده تقریبا دستت رو رها میکنی و آروم آروم تاتی می کنی ولی این آروم آروم رو دوست نداری و ترجیح میدی چهار دست و پا بدوی. همه عاشقتن گوشتت شیرینه هر کی تو رو می بینه دوستت داره و دلش واسه چشمات ضعف میره . برات صدقه میذارم عزیزم.

نیروانای نازم دوست خوبم هر روز که از اداره میام شما کنار پنجره هستی و داری به من میخندی تو حیاط مامان زهره دکمه های مانتو رو در میارم و شما توی راه پله به استقبال من میای و من بهت میگم سلااااام و تو می خندی و میگی مِ قربونت برم که واقعا نیاز داری بهش.

این روزها دندون آسیاب بزرگ سمت راستت در اومده و خیلی ناز شدی خیلی میخاره و همش دستت قسمت انتهایی دهانت هست. شما رو میخواستم ببرم استخر نزدیک خونه اما گفتن واسه بچه های زیر دو سال نیست و باید تو نت سرچ کنم که استخر مختص به کودک کجا هست که بعدا با هم شنای مادر و کودک بریم.

دختر عزیزم فرشته ی کوچولوم از علاقه ی تو به ماشین لباسشویی بگم که همش جلوش نشستی و حرکات شستن لباسها رو نگاه می کنی و کنار اون سیب زمینی پیازها رو پرت میکنی. حالا خدا رو شکر که نمیخوریشون.

تقریبا بیشتر غذاهای خودمون رو بهت میدم ام علاقه ات به سوپ بیشتر هست و دوست داری سوپ بخوری. با میوه بیگانه هستی و من مجبورم موز و مخلوط دیگه میوه ها رو با شیر و آرد برنج و مغزها و خرما بجوشونم و عصرونه بهت بدم .اونو خیلی دوست داری.

وقتی چیزی بخوای و حالت دستوری داشته باشی میگی مَ مَ غزیزم با بابای خیلی جور هستی و معمولا شبها برنامه بازی و دنبال شما کردن و شما هم فرار میکنی تو بغل من.

خاله مهری هم که به ایران اومد و روزهای آخر موندنشون تونستیم ببینیمشون و میشا جون رو ببینیم . و یه عالمه سوغاتی های خوشگل واسه شما آورد و از همه مهمتر داروها بود که واقعا شما داروهای اونجا رو دوست داریو دستشون درد نکنه.

مامانی نازم دختر خوبم. خیلی دوست داشتنی هستی وقتی خونه هستیم کتابهای منو میاری و میگی نی نی و بوسشون میکنی و بعد پاره می کنی. دخترم باید واست کتاب بیشتر بخونم که باهاشون آشنا بشی.

هر روز میای سر کیفم و دست میکنی توش که کیف پولمو برداری و میگی نی نیه که من اجازه بدم و شما تمام کارتا و پولهای توی کیفمو بریزی بیرون. و هر دفعه بخوام جمعش کنم میگی نی نیه و عمس خودتو بوس میکنی که حواس من پرت بشه.

مامانی عزیزم شما خانم و مهربون هستی دوست داشتنی مامانی . اینجا دمپایی مامانی رو پوشیده بودی.

یه نیروانای نمونه

فضولی اونم از نوع لوازم آرایشی

بریم دَ دَ

تو خواب پستونکتو در میاری تو دستت  می گیری و دوباره میخوریش.

شیطونکی

و در آخر نیروانای پارسال و امسال

اینو بدون مامانی خیلی دوستت داره نازنینم.

پسندها (1)

نظرات (4)

مادر
20 مرداد 94 16:52
سلام عزیزم وای که دلم ضعف میره برا دیدن و بغل کردن این شاپرک قشنگ واقعا باید بیاید پیش ما و من با دل راحت این خوراکی رو تمومش کنم میدونی چی؟؟ بسته جورابهاش رو با کفشش جا گذاشته بودم با وسایل مهر ماه میفرستم خیلی دلم سوخت که نیاورده بودم حتما بهم بگو دیگه چی میخوای عزیزم چون میره تا دی ماه هزار تا ماچ برا دوتاتون
مامان حبه قند
پاسخ
سلام مامانی مهربون و دوست داشتنی. منم یادم افتاد که چرا از نیروانا و میشا عکس ننداختم.واقعا شما با این همه خرید ما رو شگفت زده کردید.میشای مهربونمون رو ببوس.خاله شما اینهمه با سلیقه ای ممنونم.
*مامان فرزانه*
21 مرداد 94 13:48
سلام عزیزدلم.ماشالله هزارماشاالله خانوم شدی؛قندو نباته دختر.خدا واسه مامان حفظت کنه و خانوم دکتربشی
مامان حبه قند
پاسخ
واقعا دختر قند و نباته.مرسی عزیزم
*مامان فرزانه*
25 مرداد 94 14:56
خونه ای که توش دختره خونه نیست گلخونه ست؛روز ت مبارک دختر ناز
مامان راضی
26 مرداد 94 17:02
عزیزم ناناز خاله مبارکت باشه کادوهات فدای خنده ی قشنگت
مامان حبه قند
پاسخ
مرسی خاله جون محدثه ناز رو ببوس/